loading...

رستم از این بیت و غزل

من دوستت داشتم. دارم.درباره خواهم داشت مطمئن نیستم. سرنوشتم این بود که دوست بدارم ناخواسته. اگر بپرسند تلخ چیست می‌گویم می‌دانم حالا دیگر می‌دانم اینکه دوستت دا...

بازدید : 3
سه شنبه 29 بهمن 1403 زمان : 20:31
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

رستم از این بیت و غزل

من دوستت داشتم. دارم.درباره خواهم داشت مطمئن نیستم.

سرنوشتم این بود که دوست بدارم ناخواسته.

اگر بپرسند تلخ چیست

می‌گویم می‌دانم حالا دیگر می‌دانم

اینکه دوستت داشته باشند ولی دیگر نه

اینکه متنفر شده باشند از تو کسانی که همچنان دوستشان داری

ووتلخ اینست که شکستت را همه فریاد بزنند.

کتاب را باز کردم درباره برجهای آسمان وو شهابی که استراق سمع کنندگان را می‌زد نوشته بود.

این کتاب خودش آسمان است، ستاره بینی می‌کند کلمه‌هایش .

اصلا باز کرده بودمش تا آمدنت را رصد کنم و او زد توی برجکم توی بروجم. او ، او کتابی است که همه کار می‌کند.

تو تازگیها بوی برنج فرداعلای زعفرانی می‌آید از سمتت

تو بوی خاطره می‌دهد حال و هوایت

من دوستت داشتم، دارم و احتمالا خواهم داشت

چون تا حالا که برنامه دوست داشتنت مطابق اراده ام پیش نرفته.

کاش مهر باطل است رویش نمی‌زدی. خودخواهی یا هر چه که تو را بیزار کرده، مرا حرکت داده، تغییر کرده ام.

تشنه بودم. مثل آب از راه رسیدی. حالا خمارم و شراب نمی‌شوی. حرام است . حرام نمی‌شوی. حرام شده ام ولی.

نظرات این مطلب

تعداد صفحات : -1

آمار سایت
  • کل مطالب : 0
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 7
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 8
  • بازدید کننده امروز : 9
  • باردید دیروز : 1
  • بازدید کننده دیروز : 2
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 11
  • بازدید ماه : 11
  • بازدید سال : 872
  • بازدید کلی : 872
  • کدهای اختصاصی