loading...

رستم از این بیت و غزل

دخترم توسط همکلاسی‌هایش احاطه شده. به همه چیز خودش و ما و محیطی که در آن فکر می‌کند شک کرده. حتی اینقدر آرامش ندارد که بشود یک کلمه با او بحث کرد. نگران است و خ...

بازدید : 1
يکشنبه 11 اسفند 1403 زمان : 16:56
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

رستم از این بیت و غزل

دخترم توسط همکلاسی‌هایش احاطه شده. به همه چیز خودش و ما و محیطی که در آن فکر می‌کند شک کرده. حتی اینقدر آرامش ندارد که بشود یک کلمه با او بحث کرد. نگران است و خودش را شکنجه می‌کند با گریه و داد و فریاد و ضجه

به همه چیز بدبین است و بی انرژی تمام امروز روزه گرفت.

آماده برای اینکه اولین کسی که دستش انداخت، خودش را ببازد. حالا اولی هم نه ولی دومی‌سومی‌چرا

دلهره من اما ازین است که یعنی چی میشه؟

یعنی می‌تونم برای جلب توجه خدا یه این ماهو سر کسی داد نکشم؟ با رئیس و ارباب رجوع و فرزند و همسر و پدر خوب باشم. به طرزی مسئولانه و خلاقانه خوب باشم؟

که خدا در این ماه حیات، تازه کنه منو. در این ماهی که هیچ کی دوست نداره تموم بشه. در این ماه گرما و نور

که بعدش سرنوشتمو تو شبهای سرنوشت که درست شبهای اول سال چهارده صفر چهار هستن خوب و شگفت انگیز و برق برفی بنویسه؟ یه جوری که اگه زندگیم فیلم بشه همه بگن فیلم معرکه‌‌‌ای بود مخصوصا آخرش!

دلهره دارم. دلهره دیدار

و به خودم دلداری میدم میگم نترس همین قدمو خوب بردار. همین امروز رو خوب بگذرون و به کسی تندی نکن. قدم به قدم ...خدا رو چه دیدی شاید خوبی و خوش خلقی، عادتت شد.

من به اینکه مردم دور و نزدیک حلالم کرده اند امید بسته ام. امیدوارم الکی نگفته باشند.

نظرات این مطلب

تعداد صفحات : -1

آمار سایت
  • کل مطالب : 0
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 4
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 4
  • بازدید کننده امروز : 5
  • باردید دیروز : 1
  • بازدید کننده دیروز : 2
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 7
  • بازدید ماه : 7
  • بازدید سال : 868
  • بازدید کلی : 868
  • کدهای اختصاصی